ديابت فرزندتان را به معلمش بگوييد
گفتگو با دکتر فريدون مصطفوي
اگر کودک شما مبتلا به ديابت است، يکي از مراحل سختي که پيش رو خواهيد
داشت، روزهايي است که او قرار است به مدرسه برود. خيلي مشکل است بچهاي را
که تا ديروز با مراقبتهاي شديد تغذيهاي و دارويي در منزل تحت کنترل بوده،
امروز به مدرسه بفرستيم؛ جايي که او حدود 5 تا 6 ساعت از روز را مجبور است
دور از چشم ما و در اختيار اولياي مدرسه و همنشين با کودکاني همسن خودش
باشد. رويارويي با اين شرايط کمي سخت بهنظر ميرسد اما دکتر فريدون
مصطفوي، فوقتخصص بيماريهاي غدد اطفال در مرکز طبي کودکان تهران و دانشيار
دانشگاه علوم پزشکي تهران، در اين رابطه توصيههايي دارند که ميتواند
بهتان کمک کند.
مادري را تصور کنيم که فرزند 7سالهاش مبتلا به ديابت
است و قرار است از فردا به کلاس اول دبستان برود و طبيعتا مادرش نگران حال
اوست. اجازه بدهيد بحث را از همين جا شروع کنيم.
بله؛ تصوير خوبي است
براي ورود به اين بحث. در همين جا لازم ميبينم که اطلاعاتي را به طور
مختصر عرض کنم و دوست دارم که در ادامه گفتگو اين توضيحات را بسط بدهيم.
بايد با اين مادر چند کلمهاي صحبت کنيم. براي کودکي که مبتلا به ديابت است
و از فردا ميخواهد به مدرسه برود يک نکته وجود دارد و آن يافتن يک
جايگزين است. يعني اين بچه تا امروز مادري را در خانه داشته که مراقبتهاي
درماني و تغذيهاي را براي او انجام ميداده است و از فردا تمام تلاش ما
بايد اين باشد که جايگزيني براي مادر بچه در مدرسه پيدا کنيم.
ولي چه کسي ميتواند جايگزين مادر شود؟
جايگزين
مادر بچه در چنين شرايطي ميتواند معلم او، يکي از مسوولان مدرسه يا مربي
بهداشت مدرسه باشد. حتي بايد به همکلاسيها هم آموزش داده شود. کودک
ديابتي ما داراي برنامه خاصي براي تجويز دارو است. همچنين قند او در ساعات
مدرسه ممکن است نوسان پيدا کند. بايد علايم افت قند را به جايگزينهاي مادر
در مدرسه آموزش داد تا بتوانند در مواردي که مشکلي پيش ميآيد مثلا با يک
فنجان آبقند به او کمک کنند. در مورد الگوهاي خاص رفتاري کودک ديابتي
(مانند استفاده مکرر از دستشويي يا خروج بيش از حد از کلاس براي نوشيدن
آب) بايد معلم را توجيه کنيم. همکلاسيها هم بايد آموزش ببينند که در چنين
مواردي برخورد درست و منطقي داشته باشند. البته اين داستان يک زاويه ديگر
هم دارد؛ يعني خود دوري از خانه و رفتن به مدرسه بهخصوص در روزهاي اول
ميتواند براي کودک ما يک استرس به حساب بيايد و اين استرس کنترل قند را
دچار مشکل خواهد کرد، بنابراين در روزهاي نخستين لازم است مادر با کودک
ديابتي خود همراهي بيشتري در مقايسه با کودکان عادي داشته باشد؛ مثلا او را
تا دم در مدرسه همراهي کند و به فرزندش بگويد: «منتظر ميمانم تا مدرسه
تمام شود و برگردي.» پزشکان هم در اين مورد ميتوانند با نوشتن يک نامه
معرفي کودک به اولياي مدرسه و توضيح بايدها و نبايدها کمککننده باشند.
از
مهمترين نکات درباره اين کودکان نحوه تغذيه آنهاست. با توجه به اينکه بعد
از 7 سالگي، کودکان زمان زيادي را در مدرسه ميگذرانند، چه برنامه
تغذيهاي را در مدرسه براي آنها مناسب ميدانيد؟
خب، در اين شکي
نيست که نحوه تغذيه اين دسته از کودکان بايد با نظارت بيشتري همراه باشد
اما اين به هيچوجه به معني محدوديتهاي فوقالعاده نيست. در حقيقت رژيم
توصيهشده براي اين بيماران دقيقا مانند همان توصيههايي است که به تمام
افراد جامعه براي حفظ سلامتشان ميکنيم؛ يعني مصرف محدود قند خالص و چربي.
اين بيماران نبايد به سراغ قندهاي خالص و چربيها بروند، از روغن مايع
استفاده کنند و از اين نوع توصيهها. مهمتر از چه خوردن، چگونه خوردن است.
بهترين سيستم تنظيم دريافت موادمغذي براي بيماران ديابتي، سيستم 6 وعدهاي
است، يعني در ميان صبحانه و ناهار، ناهار و شام و البته در آخر شب،
وعدههاي غذايي کوچکي به سه وعده اصلي غذايي اضافه شوند. اين ميانوعده
ميتواند نان، ميوه، سيبزميني و هر چيز ديگري اما با مقدار و ميزان مشخص
باشد. به عنوان مثال، براي ميوهها، ما در هر وعده يک واحد ميوه را توصيه
ميکنيم. يک سيب متوسط، يک پرتقال و يا 6 تا 8 دانه گيلاس هر کدام معادل يک
واحد ميوه هستند، اما بايد از موادي مانند شيريني، کيک و... که حاوي قند
مستقيم هستند، به طور جدي اجتناب کنند.
آيا گروه غذايياي هست که بتوانيم از آن به عنوان بهترين ميانوعده نام ببريم؟
به
نظر من، نه! نميتوان کودک را مجبور کرد بهطور ثابت يک نوع از غذا را
مصرف کند. ضمن اينکه محدوديتهاي زياد خود عامل فرار کودک از رعايت
توصيههاي تغذيهاي است. بايد دست کودک را در انتخاب ميانوعده بر مبناي
سليقهاش باز گذاشت و با دقت بر او نظارت کرد. البته موادي مانند شيريني،
شربت و مانند اينها حتما بايد محدود شود، اما محدوديت بيش از اين اندازه
صحيح نيست.
در مورد زنگ ورزش و ساير فعاليتهاي بدني احتمالي در مدرسه چه توصيهاي داريد؟
فعاليت
ورزشي منظم و سبک ميتواند تاثير بسيار مطلوبي در حال بيماران و کنترل
بيماري داشته باشد. طبيعي است که ميزان انسولين بيمار به منظور حضور در يک
برنامه ورزشي منظم با ساعت شروع و خاتمه مشخص به وسيله پزشک بيمار تنظيم
ميشود اما وقتي بيمار با يک فعاليت ورزشي غيربرنامهريزي شده روبهرو
ميشود، در آن موقع است که بايد قند بيمار چک شود. در صورت خيلي پايين و
يا بالا بودن قندخون بايد از انجام ورزش پرهيز شود، در غير اين صورت مشکلي
براي انجام فعاليت ورزشي وجود ندارد. البته اين کودکان بايد به شکل
ويژهاي مراقبت شوند تا در طول زمان ورزش کردن دچار مشکلات ناگهاني نشوند.
نقش کادر مدارس در مراقبت بهتر از اين کودکان چيست؟ آيا نياز هست تا معلمان هم درباره نحوه برخورد با بيماران آموزش ببينند؟
حتما
همينطور است. به هر حال کودکان مدت زمان زيادي از روز را در مدرسه و در
کنار معلم و همکلاسيهايشان سپري ميکنند. نه تنها به معلمان، بلکه بايد
به بغلدستيها و دوستان صميمي کودک بيمار هم آموزش داده شود تا از علايم
افت شديد و يا افزايش قندخون آگاهي داشته باشند. در اين صورت آنها
ميتوانند از آسيبهاي غيرقابل جبران جلوگيري کنند. از سوي ديگر اين
کودکان ممکن است با شرايط خاصي مثل رفتن بيش از اندازه معمول به دستشويي و
يا احتياج به خوردن وعده غذايي در زمان برگزاري کلاس درس روبهرو باشند که
معلم و مربي بهداشت مدرسه کودک بايد از اين شرايط آگاهي داشته باشند. از
نظر الزامات درماني هم يک کودک ديابتي در زمان حضور در مدرسه هم احتياج به
چک قندخون دارد. در کودکاني که خودشان توانايي انجام اين آزمون را ندارند،
اين وظيفه برعهده مربي بهداشت و يا معلم دانشآموز ديابتي است.
گردآوری و انتشار : پایگاه تخصصی دیابت ایران
|
|
توسط :
diabeti در تاریخ : 5-06-1391, 21:36
بازدیدها : 4458
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت
ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .